۱۳۹۲ شهریور ۷, پنجشنبه

کودکانه

 
پنج یا شش سالم بود که کلاس نقاشی می رفتم، پیش آقای سروری. خودم دوست نداشتم بروم و خوب یادم است که اولین جلسه تمام مدتی که نقاشی می کشیدم گریه می کردم و می خواستم که به خانه برگردم. آقای عباس سروری از دوستان پدرم بود که نقاش بود و یک آتلیه ی آموزش نقاشی به کودکان داشت و گویی پدرم استعداد نقاشی مرا کشف کرده بود و مرا برای یادگیری پیش او برده بود. و تا مدت ها تمام مدت کلاس را پدرم همان جا می نشست و با آقای سروری صحبت می کرد تا من نقاشی ام تمام شود و با هم به خانه برگردیم. و این ماجرا ادامه داشت تا این که با ساعده، دختر آقای سروری که همسنم بود دوست شدم و دیگر با علاقه به کلاس نقاشی می رفتم.
اما جلسه ی اول، همچنان گریه می کردم که آقای سروری گفت: چی بلدی بکشی؟ من هم گفتم: جوجه! آقای سروری گفت: خب چندتا جوجه برام بکش.
با ناراحتی و در حالی که اشک می ریختم سه جوجه ی زرد کشیدم، که در یک دشت سبز می دویدند. و این سه جوجه چنان تشویق پدرم و معلمم را برانگیخت که کم کم به کلاس نقاشی علاقه مند شدم و از آن پس چه بعد از ظهرهای قشنگی داشتم در آتلیه ای در زیرزمین خیابان قارن، با ساعده که هنوز هم از دوستان خوبم در همین فیس بوک است.
 
امسال که به ایران رفته بودم این دو نقاشی را پیدا کردم که خاطره ی آن دوران است. اگرچه نقاشی ها خیلی بیش تر از این ها بود و پدر و مادرم همه را برایم نگه داشته بودند و تا همین چند سال پیش که ایران زندگی می کردم، می دیدم شان؛ اما این بار نمی دانم چرا تنها دوتایشان را پیدا کردم. شاید بعدها دنبال بقیه هم بگردم!
 
 







۱۳۹۲ شهریور ۶, چهارشنبه

من نویسنده نیستم؛ من عکاس نیستم؛ من معمار هستم!

 
 
 
این روزها کم تر می نویسم؛ بیش تر عکس می گیرم و معمولا" دو تا کار رو با هم نمی تونم انجام بدم! و وقتی هم که معماری می کنم دیگه از هیچ کدوم این ها خبری نیست!
در سفری که به ایران رفتم عکس هایی گرفتم که شاید بدتون نیاد که ببینید. آدرس سایت اینترنتی هم براتون می ذارم که اگه دوست داشتین برای دیدن عکس ها سری هم به اون جا بزنید. امیدوارم که به زودی وقتی هم برای نوشتن پیدا کنم!
www.artmajeur.com/niloufar
 
 
میدان آزادی، تهران
 
 
 
بازار قیصریه، اصفهان
رقص طاق ها و قوس ها در پیچش کوچه و با بازی نور چه تماشایی ست!

 
 
باغ و کاخ گلستان، تهران
باغ و کاخ گلستان، بهشتیه وسط همه ی شلوغی های تهران. اگرچه سرسختانه با این کلیشه
 که "باغ ایرانی تصویری از بهشته" با مفهوم مذهبی اش مخالفم، اما شکی نیست که باغ و
 کاخ گلستان بهشتی آرامش بخشه، میان جهنم شلوغ ِ مرکز تهران!

 
 
میدان هفت تیر، تهران