۱۳۹۰ شهریور ۳, پنجشنبه

پُل ها ی پاریس



همه ی آن روزها که از تو دور بودم و در آرزوی یک لحظه دیدن ات هر لحظه می مُردم، بی صبرانه به هر طرف می رفتم تا پلی را پیدا کنم که مرا به تو برساند. آن قدر بی تاب بودم و آن قدر مشتاقِ دوباره دیدن ات که هر پلی را که می دیدم بی پروا و امیدوار بر آن قدم می گذاشتم؛ بی آن که بشناسم اش یا بدانم که به کجا می رود!  و چه بسیار بودند پل هایی که ناباورانه مرا از تو دورتر و دورتر کردند. تا این که یک روز به قدری از تو دور شدم که دیگر تنها نقشی شدی چشم نواز و دل انگیز در خیال من...

از آن روز به بعد، اگرچه هیچ پلی مرا به تو نرساند، اما همان بَر پل ها دویدن و نرسیدن سبب شد تا به هر پلی در شهر عمیق تر نگاه کنم و دیگر تنها به سادگی و برای رسیدن به آن سوی رودخانه از آن نگذرم.

مجموعه ی عکس های "پل های پاریس" بخشی از تجربه ی من با مفهوم پل است: یک اثر شهری که جدا از عملکردش، سهم عظیمی در زیبایی شهر دارد. این مجموعه در این جا تمام نمی شود، بل که تازه شروع شده است و به مرور کامل تر می شود.















































هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر