۱۳۸۹ بهمن ۲۴, یکشنبه

چه قدر دلم برای شمیران ِ تن‌ات تنگ شده ...



وقتی کنارم می خوابیدی... وقتی سرم را روی بازویت می گذاشتم و تا صبح چون کودکی در آغوشت می خوابیدم... وقتی نیمه های شب چند بار به بهانه های مختلف از خواب بیدارم می کردی: یک بار آب می خواستی، یک بار گرمت بود، یک بار یادت می افتاد که برای جلسه ی فردا صبح کارت ویزیت نداری! انگار به خواب کودکانه ی من حسودیت می شد و تو هم نوازش های مادرانه می خواستی...

هیچ وقت فکرش را نمی کردم که روزی این چنین دلتنگِ شمیرانِ تن ات شوم. شمیرانِ تنی که هر نوازش اش چون خنکای نسیمی بود که از کوه های توچال می وزید...






۶ نظر:

  1. نیلوفر، خوب شده ولی باید عرض ویدئو رو کم می کردی.

    پاسخحذف
  2. بهت گفتم یه دفعه که! توی همون کدی که گذاشتی باید width رو کم کنی. برات می فرستمش.

    پاسخحذف
  3. مرسی آرش جان
    فکر می کنم که دیگه یادگرفتم! البته فکر می کنم ... ;)

    پاسخحذف
  4. خواهش. من هم باهات موافقم. black swan فیلم بسیار بهتریه. تو نوشته ام هم گفتم که به نظرم black swan شاهکاره ولی king's speech نه. فقط خوبی این دومی اینه که از بس بی ادعاست کسی نمی تونه ازش بدش بیاد ولی بعضیها با black swan نمی تونن ارتباط بر قرار کنن یا فیلم زیادی براشون قویه.

    پاسخحذف
  5. از این ترکیب "فیلم بی ادعا"ت خوشم اومد :)
    اما من اصولن نه خودم آدم بی ادعایی هستم و نه از اثرها یا آدم های بی ادعا خوشم میاد! king's speech فیلم بدی نبود، اما مشکلش این بود که نه تکونم داد و نه اثرش روی ذهنم بیش تر از یه شب طول کشید! هنر خوب با آدم می مونه، زندگی می کنه و حتا دگرگون میشه.

    پاسخحذف