۱۳۹۰ دی ۳۰, جمعه

صدای ایران




گاهی گوشی تلفن را برمی دارم، شماره اش را می گیرم، تا صدایش را روی پیغام گیر بشنوم؛ تنها روی پیغام گیر!
"Merci d’avoir appelé; Laissez un message s’il vous plait."

این بار تلفن زنگ می زند، روی پیغام گیر نمی رود و او می گوید: "بله؟" چیزی نمی گویم؛ نفس هم نمی کشم. او باز می گوید: "الو" و من تلفن را قطع می کنم.

تلفن را که زمین می گذارم، اگرچه هنوز از شنیدن صدایش غرق در لذت هستم؛ اما با لبخندی با خود می گویم: بعد از دو سال زندگی در فرانسه هنوز گوشیو که ور میداره میگه "بله"! و می خندم، چرا که انگار صدای "ایران" را شنیده ام. صدایی که در این سال ها که در فرانسه زندگی می کنم بیش از هر چیز دلتنگ اش هستم.

صدای هندوانه فروشِ دوره گرد که ظهر تابستان در کوچه فریاد می زند: " ببُر هندونه، ببُر... ببُر..." یا خریدار لوازم خانگی که با بلندگویش وقتی از کوچه می گذرد می گوید: "لوازم منزل، آهن آلات،...، گاز، آبگرمکن خریداریم." صدای هیاهوی بازار تجریش و صدای بوق اتومبیل ها وقتی که از خیابان ولیعصر می گذری. صدای راننده ی تاکسی که می گوید: "ونک، دو نفر." و غروب که می شود، صدای اذان که در آسمان تهران و میان همهمه ی آدم ها که از کار برمی گردند می پیچد. و همه ی این صدا هاست که گویی بخشی از وجود مرا در تمامی آن سال ها که در ایران بوده ام شکل داده و امروز دلبرانه مرا به خود می کشد. همه ی این صداهای ماندگار و پرخاطره است که در یک "بله" که از او می شنوم تجلی پیدا می کند و مرا تا فراسوهای زمان و مکان با خود می برد.

از همان نخستین روزی که دیدم اش بوی "ایران" می داد و بوی دلتنگی هایم را. یادم می آید یک شب در آشپزخانه سرم را بر سینه اش گذاشتم و گریستم و او چه مهربانه نوازشم می کرد. در آغوش اش گویی وطنم را باز یافته بودم و در حالی که در پاریس ایستاده بودم، هوای ایران را نفس می کشیدم! و صدایش که هنوز هم صدای ایران است و صدای خاطره هایم در گوشم می پیچید...

شاید اگر به ایران برگردم همیشه آغوش اش را داشته باشم و صدای عاشقانه هایش را، اگرچه او در پاریس است! اما "ماه در نمیاد این جا، مرتضا..."









۲ نظر:

  1. من نمیفهمم این خانمها چرا اینهمه از این تجریش خوششون میاد !!! همسر خودمم هم عاشق تجریشه !!! از نظر من یکی یه جای قراضه و بی نظم و کثیف و مغشوش و زشت هست !!! بااون ترافیک مسخره و سرو صدای گوشخراش و کثافت کاری !!!
    نمیدونم چرا همه خانمها اینهمه عاشق تجریش هستند !!چقدر آدمها تفاوت دارند

    پاسخحذف
  2. شاید چون خانوم ها بیش تر میرن خرید ;)

    پاسخحذف