۱۳۹۰ آذر ۴, جمعه

شهری در مه



همه جا مه بود. همه ی روز و همه ی شب!

وقتی به رُتردام رسیدم، بیش از هر چیز دوست داشتم که از "پلِ اراسموس" عکس بگیرم. اما در این چند روزی که آن جا بودم هیچ وقت پل را ندیدم! 

به جایش عکس هایی از مه گرفتم؛ مِهی که با مِهر پل را در آغوش گرفته بود! مِهی که با مِهر شهر را در آغوش گرفته بود...








































۴ نظر:

  1. این عکس ها خوب نیستند، شاهکارند. خیلی قشنگند.

    پاسخحذف
  2. اگر "ناشناس" نمی نوشتید، می تونستم یکی از عکس ها را به شما تقدیم کنم!
    باز هم خواهش می کنم که در بلاگ من با عنوان "ناشناس" ننویسید. این جا یک فضای راحت و دوستانه ست و دلم میخواد همون جوری که من با شما راحتم و دغدغه های ذهنی امو باهاتون درمیان می ذارم، شما هم با من شفاف باشید.

    پاسخحذف
  3. خیلی ممنون خانم نیلوفر از محبت شما. من وبلاگ شما رو اتفاقی پیدا کردم و خیلی ازش خوشم اومد. فقط به نظر من کسی که وبلاگ داره یعنی یه صفحه شخصی داره که خوب طبیعتا" باید مشخصات خودش رو هم بگه. اما کسی که نظر می ده این اجبار رو نداره. من فکر می کنم که این سلیقه شخصی شماست که می خواهید آدمهائی که توی وبلاگ شما نظر می دن حتما"مشخصاتشون معلوم باشه. البته من شمارو شخصا" نمی شناسم ولی فکر می کردم می تونم به صورت ناشناس اینجا نظر بدم. ببینید دقیقا" مثل یه مقاله توی روزنامه است. نویسنده مقاله باید اسمش مشخص باشه اما کسی که اونو می خونه یا نظر میده اجباری نیست که حتما" اسمش مشخص باشه.

    پاسخحذف
  4. شما می تونین به صورت ناشناس نظر بدین، اما من ترجیح میدم که با اشخاصی که دست کم اسم شون را می دونم صحبت کنم. همون طور که می بینید این جا یک محیط سیاسی نیست و دلیلی برای پنهان کردن اسم تون نمی بینم.
    با همه ی این ها خوشحالم که به بلاگ من سر می زنید :)

    پاسخحذف