۱۳۹۰ دی ۸, پنجشنبه

معشوق یا عاشق؟




یک روز غروب در محضر یکی از شاعران بزرگ در کافه ای نشسته بودم، که آقای شاعر گفت: "نیلوفر، باید خیلی عاشق داشته باشی!" و با لبخندی منتظر جواب من ماند. بی درنگ گفتم: " استاد عاشق که ندارم؛ اما یک معشوق دارم." با کنجکاوی قبل از هر سوالی پرسید: "خب این معشوق خوشبخت چه کاره است؟" با افتخار گفتم: "نویسنده ست."

و آقای شاعر چه نگاه تحسین آمیزی به من کرد و گفت که مایل است روزی معشوق مرا ببیند و با او آشنا شود. و من با نا امیدی گفتم: " متاسفانه خودم هم او را نمی بینم! اما اگر روزی بداند که شما دوست دارید او را ببینید، بی شک خیلی خوشحال می شود."

به راستی چه فرقی می کند که من عاشق او باشم یا او عاشق من؛ یا هر دو هم عاشق و هم معشوق هم! مهم عشقی بود که دیگر نیست. شاید عشق هم مهم نبود! مهم نتیجه ی این عشق است که امروز بلوغ من است و شاید هم او.






هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر